رستا رستا ، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 20 روز سن داره

عشق کوچولوی ما

یازدهمین ماهگرد رستا

رستای نازم 11 ماهگیت مبارک   دختر قشنگم این ماه هم مثل برق و باد گذشت  و البته هفته آخر متفاوت از بقیه روزها  الان که دارم این مطالبو برات می نویسم یه جورایی انگار یادم نمیاد این ماه چطوری گذشته ، از بس که این ماه دوندگی داشتم و گرفتار بودم  بهترین کار به نظرم اینه که از آخر شروع کنم  خــــــــــــب... هفته پیش یکشنبه یعنی 12 مرداد ، من و شما و مامانی رویا، سه تایی یه سفر دو ماهه رو با هم شروع کردیم که نمیدونیم آیا باز هم توی زندگیمون تکرار میشه یا نه.... ما الان استانبول هستیم  فسقل   و این اولین سفر خارجکی شماست . من و خاله دنا برای یه دوره آموزشی باید می...
19 مرداد 1393

عکس های رستا - 10 ماهگی

رستای نازم اینجا عکس های 10 ماهگیتو میذارم   و اینک ادامه مطلب  فراموش نشود  عکس ها رو از پایین به بالا ببین دخترم و این هم عکس های روز ماهگرد دهم در شمال - کلارآباد  ( 302 روزگی - 10 ماهگی )  رستا و دریا ... 10 ماهگی  هی از من عکس میندازید ... خسته شدم آخه من کوچولو ام  بابا رستا بین مامانی و خاله اش خوابید . فرشته کوچولوی ناز ... عصر روز ماهگرد 10 صبح روز 10 ماهگی در شمال    رستا ماساژ میدوستد !!! ( 298 روزگی)  رستا در حال باز کردن زیپ ساک و پس از ریخت و پاش !!! ( 296 روزگی)  مامانم برام کوله پشتی خ...
9 مرداد 1393

تاتی تاتی .... تاتی تاتی

رستا دختر نازم   الان که این مطلبو برات می نویسم ، 5 روزه که کامل راه میری .... با مزه و با احتیاط .. آهسته و محکم  و اما داستان : قبلا هم برات نوشتم. شما در 7 ماه و 2 روزگی برای اولین بار وایسادی و توی ماه 9 یکی دو قدم با لرزش پاهای کوچولوت ، میومدی جلو . ظاهرا هیچ پیشرفتی توی راه رفتنت اتفاق نیفتاد اما در واقع داشتی  تمرین میکردی  تعادلت رو  حفظ  کنی   و من با افتخار میگم که حتی یکبار هم زمین نخوردی . کلا  خیلی محتاطی.  عشق کوچولوی ما ، یکشنبه 29 تیرماه بعد از اینکه  از فریدونشهر برگشتیم  و استراحت کردیم ، ما رو شگفت زده کردی و بی مقدمه 4 قدم بردا...
8 مرداد 1393
1